پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، این روزها وقتی از بحران انرژی در ایران سخن میگوئیم، بسیاری بیدرنگ سراغ راهحلهای پرطمطراق و پرهزینهای چون انرژیهای تجدیدپذیر میروند، اما واقعیت تلختر از آن است که بتوان با نسخههای وارداتی درمانش کرد. مشکل اصلی در جایی نهفته است که کمتر کسی جرأت اشاره به آن را دارد: قیمتگذاری غیرواقعی انرژی که همچون سمی مهلک، ریشههای بهرهوری را در تمام بخشهای اقتصادی خشکانده است. نگاهی به جغرافیای صنعتی کشور، عمق فاجعه را آشکار میکند. در حالی که منابع عظیم نفت و گاز در جنوب کشور متمرکز شدهاند، صنایع انرژیبر ما از پتروشیمیها گرفته تا فولادسازها، بدون هیچ منطق اقتصادی در سراسر کشور پراکنده شدهاند. این پراکندگی نامعقول، نه تنها هزینههای هنگفتی به اقتصاد ملی تحمیل میکنند، بلکه موجب اتلاف چشمگیر انرژی در مسیرهای انتقال نیز میشود.
اما این تنها بخشی از تصویر بزرگتر است. در حالی که کشورهای پیشرفته دهههاست از گازرسانی خانگی گسترده فاصله گرفتهاند، ما همچنان با افتخار از شبکه عظیم گازرسانی خود سخن میگوئیم؛ شبکهای که با فرسودگی گسترده، نشت مداوم و هزینههای نگهداری سرسامآور، عملاً به چاه ویلی برای منابع ملی تبدیل شده است. در گوشه و کنار شهرها، بوی گاز نشت کرده از علمکها و ایستگاههای تقلیل فشار، یادآور این واقعیت تلخ است که ما چگونه ثروت ملی را به هوا میفرستیم. وضعیت در سیستمهای گرمایشی ساختمانها از این هم اسفبارتر است. موتورخانههای مرکزی که همچون میراثی از دوران وفور نفت در ساختمانهای ما جا خوش کردهاند، شبانهروز مشغول سوزاندن انرژی هستند تا آبی را گرم کنند که بخش عمدهای از آن هرگز مورد استفاده قرار نمیگیرد. این در حالی است که فناوریهای مدرن آبگرمکن فوری، با مصرف کسری از این انرژی، همان خدمات را ارائه میدهند.
در بخش معدن، که میتواند پیشران توسعه صنعتی کشور باشد، وضعیت به همین منوال است. در حالی که فناوریهای نوین استخراج میتوانند مصرف سوخت را به شکل چشمگیری کاهش دهند، ما همچنان به روشهای سنتی و پرمصرف چسبیدهایم. دامپتراکهایی که مدام در مسیرهای پلکانی معادن بالا و پایین میروند، نمادی از این عقبماندگی تکنولوژیک هستند، در حالی که سیستمهای نقاله و آسانسوری مدرن میتوانند با مصرف انرژی به مراتب کمتر، کارآیی بیشتری داشته باشند. کارشناسان برآورد میکنند که تنها با بهینهسازی سیستمهای موجود، میتوان مصرف انرژی را تا ۸۰ درصد کاهش داد. اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ پاسخ در همان پارادوکس اولیه نهفته است: تا زمانی که قیمت انرژی واقعی نشود، هیچ انگیزه اقتصادی برای سرمایهگذاری در بهینهسازی وجود نخواهد داشت. ایران از پتانسیلهای فوقالعادهای در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر برخوردار است. از بادهای دائمی در نوار شرقی کشور گرفته تا تابش خورشید در مناطق کویری که سالانه تنها چند روز ابری را تجربه میکنند، همه و همه فرصتهایی هستند که میتوانند آینده انرژی کشور را متحول کنند. اما تا زمانی که یارانههای پنهان و آشکار، قیمت سوختهای فسیلی را در سطحی غیرواقعی نگه میدارند، هیچ سرمایهگذاری حاضر به ورود به این عرصه نخواهد بود.
هزینه این ناکارآمدی را میتوان در آسمان دود گرفته شهرها، در تعطیلیهای پی در پی مدارس و ادارات، در قطعیهای مکرر برق صنایع و در کاهش بهرهوری اقتصاد ملی مشاهده کرد. این وضعیت نه تنها منابع ملی را به هدر میدهد، بلکه سلامت شهروندان و آینده نسلهای بعد را نیز به مخاطره میاندازد. راه برونرفت از این بحران روشن است اصلاح تدریجی اما قاطع قیمتهای انرژی، همراه با حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر و صنایعی که در معرض رقابت بینالمللی قرار دارند. این مسیر اگرچه در کوتاهمدت دشوار و چالشبرانگیز خواهد بود، اما تنها راه نجات اقتصاد ایران از دام ناکارآمدی انرژی است. زمان آن رسیده که به جای تکیه بر مزیت موهوم انرژی ارزان، به سمت خلق مزیتهای رقابتی پایدار حرکت کنیم. این مهم نیازمند عزم ملی و شجاعت در تصمیمگیری است. باید بپذیریم که ادامه مسیر فعلی، نه تنها از منظر اقتصادی ناممکن است، بلکه از نظر زیستمحیطی و اجتماعی نیز غیرقابل دفاع است. تجربه جهانی نشان میدهد کشورهایی که توانستهاند این گذار دشوار را با موفقیت پشت سر بگذارند، امروز از اقتصادهای کارآمدتر و محیطزیست سالمتری برخوردارند. ایران نیز میتواند و باید این مسیر را طی کند. فردا دیر است؛ همین امروز باید آستینها را بالا زد و کار را آغاز کرد.
کامران وکیل-نایبرئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی ایران
ارسال نظر